چگونه کارآفرینی را در خود تربیت کنیم؟
چگونه کارآفرینی را در خود تربیت کنیم؟ کارآفرین بودن فقط خلق کردن یکبنگاه جدید نیست. گاهی اوقات سخت ترین بخش کار مربوط به خود افراد است؛ یعنی خود را برای سفری که در پیش دارید، آماده کنید.
اخیرا در کارگاهی آموزشی در مورد تجاری سازی تکنولوژی به مدت 8 هفته تدریس کردم و طی ارائه واحدهای درسی دو واقعیت را در ذهن داشتم. یکی اینکه من خودم کارآفرین هستم. وقتی این مرحله از بازنوآوری را میگذرانم، به مسائلی توجه میکنم که هر شرکت تازه کاری باید آن را برای خود حل کند؛ یعنی تعریف هدف و ارزش و چگونگی وقوع آن دوم اینکه لیست کردن برنامههای آینده خودم از طریق یک طرح کسبوکار که دانشجویانم باید مشابه آن را ایجاد کنند به طور باورنکردنی کار مفیدی است. این فرآیند باعث میشود ایدههای بزرگ و مهم شکل بگیرند و سپس از محتوا به بازار جهش داشته باشیم. طی کردن این فرآیند و ایجاد یک استراتژی فوری، برای توسعه شخصی افراد نیز مفید است؛ چیزی که آن را کارآفرینی درونی مینامم.
اگر شما نیز حس میکنید که باید کسب وکاری را راهاندازی کنید، برای ایجاد طرح شخصیتان چارچوبی مورد نیاز است. مطالعه میتواند در این راه به شما کمک کند. اما چرا سیستمی را به کار نمیگیرید که منطقی و آزمایش شده باشد و روزانه از سوی کارآفرینان بلندپرواز برای ایجاد شرکتهایی مشابه گوگل یا اپل به کار گرفته شده باشد؟ برای کارآفرینی درونی اگر میخواهیم تلاش زیادی به کار ببریم، باید به سوالات اساسی زیر پاسخ بدهید:
دارایی فکری من چیست؟ کسب و کارهای تازه راهاندازی شده بر اساس ابتکار و تخیل و نوعی دانش کلیدی ایجاد شده اند که نشان دهنده قصد و نیت آنها است. بنابراین باید فکر کنید که دارایی فکری شما چیست؟ مبنای قدرت کلیدی شما و نیز استعدادها و دانشی که در شما جمعآوری شده، همان دارایی فکری شما است. بر این مبنا، کارهایی را که انجام آن ممکن است، تصور میکنید. همان طور که کارآفرینان زیرک از دارایی فکری خود استفاده میکنند تا شرایط را رقابتی نگه دارند، شما نیز باید از هوش و مهارتهای خود برای توسعه کارهایی که امکان پذیرند، استفاده کنید. در چه کاری عملکرد خوبی دارید؟ در چه کاری قصد دارید که عملکرد خوبی داشته باشید؟
تعریف محصول من چیست؟
مبنای دارایی فکری یک کارآفرین، احتمالات زیادی را در شکل و ویژگیهای محصول به وجود میآورد، اما محصول نهایی برای اینکه به موفقیت برسد، باید با نیازهای تحقق نیافته در بازار، همخوانی داشته باشد، نه نیازهای شخصی شما محصول شخصی شما که ناشی از اشتیاق شما در زندگی است، فقط نیازهای تحقق نیافته شما را برآورده میکند. مثلا هنر ساختن آلات موسیقی را یاد گرفته اید و قصد دارید مغازه تعمیر گیتار راهاندازی کنید؟ اما اگر بازار این کار کوچک باشد، چه میکنید؟ وقتی ماموریت خود را برای دوستتان توصیف میکنید، آیا احساس میکنید قدم بزرگی به سوی هدف خود برداشته اید؟ به ثمر رسیدن تلاشهای کارآفرینانه درونی، اول از همه با رضایتی که در درون خود افراد به وجود میآید، سنجیده میشود.
موفقیت را چگونه تعریف میکنید؟ قطعا احساس رضایت و احترام شخصی و احتمالا سود مالی و شهرت. زمان کشف اشتیاقات فردی، بلندپروازی ها و اهدافتان، در همین مرحله تعریف محصول است. همه این موارد در کنار هم، کمک میکنند تا ماموریت خود را تعریف و یک طرح اجرایی تنظیم کنید.
استراتژی من برای ورود به بازار چیست؟
بهترین و مهیج ترین ایده در جهان، وقتی همچنان در سطح یک ایده باقی بماند، هیچ ارزشی ندارد. کارآفرینان نیز باید به این نکته توجه کنند و افکار خود را به موثرترین شیوه بکار بگیرند و بیشترین ارزش آن را برای مشتری کشف کنند. در مورد کارآفرینی درونی، ممکن است محصول مورد نظر، ارزش کم یا زیادی را هدف قرار دهد. با این وجود، یک طرح اجرایی برای آن ضروری است. یک منحنی رسم کنید که از لحظه صفر (یعنی امروز) شروع شود و با امتیازهایی که به دستاوردهای خود طی 2، 5 یا حتی 10 سال میدهید، آن را به پایان برسانید. این منحنی را در نقاط کلیدی مختلف بشکنید و نقاط کلیدی را هم با نشانههای کوچکتر تقسیم کنید. درست ترسیم کردن این منحنی زمان زیادی نیاز دارد، اما سیستم بسیار خوبی را برای ساختاربندی استراتژی شما ارائه میدهد. در این صورت دارایی فکری و محصولات خود را میشناسید و این منحنی طرح مورد علاقه شما را برای ورود به بازار ارائه میکند.
چگونه پایدار بمانم؟
شرکت فابر کاستل 250 سال پیش راهاندازی شد. راز ماندگاری آنها در این همه سال چیست؟ دوام یک شرکت تصادفی نیست، بلکه از طریق یک استراتژی ثابت پیشبینی شده به وجود آمده است. کارآفرینان درونی میخواهند دستاوردی از یک اشتیاق واقعی داشته باشند که این کار وقت و انرژی زیادی میخواهد. افراد بعد از سن 50 سالگی قدرت و توانایی قبل از 30 سالگی را ندارند و بنابراین توجه به رژیم غذایی و ورزش کردن در این سن مهم است. من وقتی از مرز 50 سالگی گذشتم، به دنبال سلامت نگه داشتن ذهن، جسم و روحم بوده ام و این مساله تا حد زیادی به من کمک کرده است.
چگونه فعالیت اجتماعی مثبت داشته باشم؟
درست است که مشارکت اجتماعی یک امر لازم و ضروری برای موفقیت یک شرکت و کامیابی بلند مدت آن نیست، اما شرکتهایی که عملکرد خوبی دارند، همیشه برنامههایی را در مورد مسوولیت اجتماعی شرکتی ایجاد میکنند و میخواهند تاثیر مثبتی بر دنیای اطراف خود بگذارند. تصمیم به اینکه این نوع فعالیت را در ماموریت خود به حساب آورید، تصمیمی کاملا شخصی است، اما ارزش آن را دارد.
چگونه کارآفرینی را در خود تربیت کنیم؟
آنچه هر کارآفرین تازهکار باید بداند
اخیرا از من سوال شد که یک کارآفرین تازهکار پیش از همه باید دست به چه اقداماتی بزند تا بتواند کسبوکارش را به خوبی به راه بیندازد. من هم تصمیم گرفتم تا برای پاسخگویی به این سوال از چند تن از موفقترین کارآفرینان حاضر در آمریکا سوالاتی بپرسم. دست آخر، پاسخهای این کارآفرینان تازهکار، جوان و موفق را به این ترتیب دستهبندی و مشخص کردم.
(1) رشد و توسعه شخصی خود را بهبود بخشید.
باید بتوانید وضعیت ذهنی خود را از یک کارمند به یک کارآفرین تغییر دهید. کتابهای مقتضی درباره کارآفرینی بخوانید، مناسبات خود را تغییر دهید، با افراد همرای خود مشورت کنید و روی رشد و توسعه شخصی و شخصیتی خودتان کار کنید. هر مشکلی که از جانب شخص شما وجود داشته باشد یا به شخصیت شما مربوط باشد، میتواند بر کسبوکار شما اثر جدی بگذارد و البته قطعا در آینده اثرگذار خواهد بود. هر اندازه تلاش کنید تا از حیث شخصی و شخصیتی به بلوغ اقتصادی برسید، فعالیت اقتصادی شما نیز با سرعت بیشتر رشد و توسعه خواهد یافت.
(2) تغییرات گوناگون خود را به خوبی مشخص و ترسیم کنید.
مشخص کنید که دقیقا به چه تغییراتی در زندگی خود نیاز دارید. قرار نیست که صرفا وضعیت کاری شما تغییر کند. این تغییرات باید در سطح زندگیتان نیز اعمال شود؛ چراکه زندگی معمول شما از زندگی کاری شما مجزا و منفک نیست. باید با اشخاص گوناگون رابطه برقرار کرد، به آنها اطلاع داد و پیوندهای تازه با دیگران ایجاد کرد. پولهای شما باید منتقل شوند و حسابهای تازهای نیز برای شما باز گردند. بنشینید و یک ساعت کامل به همه چیز پیرامون خود خوب فکر کنید. هر آنچه را به ذهنتان میرسید با دقت در نظر بگیرید. اولویتهای ذهنی و کاری خود را مشخص و ترسیم کنید. آنها را همواره مورد به مورد بررسی و تصحیح کنید.
(3) در جریان باشید که منابع مالی شما چیست.
ساختن یک کسبوکار قدرتمند به قدر کافی دشوار است. این مشکل دوچندان خواهد شد اگر دارایی کافی نداشته باشید یا جریان مالیتان چندان روبهراه نباشد. کسبوکار شما بدون وجه نقد به هیچ عنوان یک کسبوکار نیست. نخستین هدف شما باید سودآوری فوری و بیدردسر باشد، اما تازه پس از آن میتوانید روی سودآوریهای کلان هم حساب باز کنید. ولی یادتان نرود که پیش از همه باید به سریعترین امکان سودآوری فکر کنید و جریانهای مالی خودتان را به راه بیندازید. باید منابع مالی خودتان را مشخص کنید و امکانهای دسترسی به آنها را بدانید. این مورد یکی از اصلیترین اولویتهای شما برای ادامه حیات کسبوکارتان است.
(4) توانایی فهم کاهش وجوه در گردشتان را داشته باشید.
مدیریت گردش وجوه یکی از بنیادینترین مهارتهایی است که هر کارآفرین شایسته به آن نیاز دارد. نخستین ابزار شما برای مدیریت این است که بتوانید گزارشهای گردش وجوه را بخوانید و توانایی درک و بررسی آنها را داشته باشید.
(5) افراد شایسته را فرا بخوانید.
پیش از همه با یک وکیل و یک حسابدار شایسته قرارداد ببندید. شما باید برای این کار به آنها حقوق بپردازید. اما نگران نباشید زیرا پولی که در این راه خرج میکنید هرگز تلف نمیشود و همواره به نفع شما خواهد بود. تنها در این صورت میتوانید با آرامش خاطر زمان خود را به دست بگیرید و بر موضوعات بسیار مهم متمرکز شوید. پس از آنکه افراد شایستهای را برای کسبوکارتان فرا خواندید، آنگاه میتوانید به خوبی و با سرعت به کسبوکارتان رونق ببخشید.
(6) سایر تعهدات و الزامات خود را کنار بگذارید.
اگر میخواهید کسبوکارتان به موفقیت دست یابد، نیاز دارید تا به صورت کامل بر آن متمرکز شوید. بنابراین بهتر است که ابتدا به دیگر تعهدات و الزامات خود خوب فکر کنید و با هوشیاری دریابید که در چه مکان و زمانی باید وقتتان را سپری کنید. در این صورت میتوانید تمامی اموری را که به هیچ وجه برای کسبوکارتان معنادار نیستند و سد راه آن محسوب میشوند، کنار بگذارید. در این مرحله بهتر است، پیش از آنکه کسبوکارتان را به راه بیندازید، ابتدا تکلیف دیگر تعهدات و الزامات خود را مشخص کنید و وقتتان را برای انجام آن امور سپری کنید تا دیگر مزاحم کار اصلی شما در آینده نباشند. تمرکز زمانی و ذهنی شما باید به طور کامل معطوف به کسبوکار خودتان باشد و هیچ مشکلی در ابتدای راه مانع تمرکزتان نشود.
(7) حسابهای بانکی خود را بررسی کنید.
گزارشهای مالی و حسابهای بانکیتان را بررسی کنید. چرا که شما پیش از هر چیز به امنیت و ایمنی نیاز دارید تا بعدتر بتوانید به مخاطراتی همچون راهاندازی یک کسبوکار نو دست بزنید. اگر قبلا ورشکست شدهاید و همواره نگران آن هستید که پول کافی در حسابهای خود نداشته باشید، آنگاه قطعا بخت موفقیت شما بسیاراندک خواهد بود. در نتیجه، پیش از راهاندازی کسبوکارتان، مسائل مالی خود را بیاندازه جدی بگیرید.
(8) مراقب ساختار اولیه کسبوکارتان باشید.
اگر دارید یک کسبوکار تازه به راه میاندازید، آنگاه حتما باید واجد سیستمهای ویژه حسابداری و دفترداری باشید و بخشهای گوناگون کسبوکارتان را به خوبی سامان دهید. پیش از آنکه درگیر هر مساله دیگری شوید، اطمینان بیابید که شرکتتان میتواند عملکرد سالمی داشته باشد و پیچ و مهرههایش به خوبی میزان شده باشند. این نکته باید حتی در مواردی رعایت شود که توجهتان را چندان به جزئیات کارکردی و عملی معطوف نکردهاید، زیرا دفعات بیشماری وجود خواهند داشت که شما بیشتر نگران بخشهایی از کسبوکارتان هستید که بیش از اندازه به آنها علاقه دارید و در نتیجه از بخشهای دیگر غافل خواهید بود.
(9) فهرست مشخصی از وظایف و مسوولیتها ترتیب دهید
فهرست سازمانیافته و دقیقی از برنامهها، اصول، قواعد، راهکارها، وظایف و مسوولیتهای شرکتتان ایجاد کنید. هر وظیفه را بر مبنای فوریت و پیچیدگی دستهبندی کنید. همه این موارد را تازه میتوان نخستین گام مشخص برای کسبوکارتان دانست. چشماندازها، پاداشها، اخراجها و روانشناسیها همگی پس از زمانی ظهور میکنند که شما اقدامات اولیه برای موفقیت در کسبوکار را آغاز کرده باشید. البته همه این موارد نیز نیازمند بازبینی و اصلاح بیوقفه هستند. اما دست آخر یادتان نرود که هر کارآفرین شایسته باید این قدم کلیدی را بردارد و کسبوکارش را به راه بیندازد.
منبع: سایت دنیای اقتصاد